۱۳۸۸ خرداد ۲۳, شنبه
پس از انفجار عظیم
مشکل اساسی رژیم های خودمدار، مانند شاهنشاهی یا جمهوری اسلامی، این است که شیشه ی عمرشان آنقدر شکننده است که نمی توانند کوچکترین حقی برای مردم قائل شوند، حتی برای دار و دسته ها و خویشاوند خودشان که زمانی در جنایاتشان شریک بودند و حالا بر سر مسائلی با هم اختلاف دارند. در تمام این مدت، اوباش حکومت، بگیر ساواک و کمیته مشترک و کلانتری و بسیج و سپاه و نیروی انتظامی، به شکنجه و کشتار مخالفان ادامه می دهند، گویی که به حکومت شان باور قلبی دارند. به همین دلیل است که این نظام ها همواره در اوج قدرت خود و در عین ناباوری همه، از جمله مخالفین، نه سرنگون، که منهدم می شوند. در چنین شرایطی است که مردم این حق را به خود خواهند داد تا انتقامی خونین از همه ی سردمداران حکومت و کسانی که در جنایات آن، حتی اندکی، شرکت داشته اند و یا در برابر آن خاموش مانده اند بگیرند. کارمندان دون پایه ی ساواک و بچه محل های بسیجی هم با تمام ظاهر بی گناهشان از این انتقام مصون نخواهند ماند و همیشه کسی مانند خلخالی دقت در کیفرخواهی را فدای سرعت در انتقام جویی خواهد کرد. ترس از این انتقام سخت رژیم خودکامه را در سرکوبی مردم سرسخت تر می کند و آن را هر چه سریعتر به سوی نقطه ای انهدام پیش خواهد راند. من از هم اکنون چشم به راه کسی هستم که پس از انفجار عظیم خواهد آمد و به هیچیک از حکومتیان و نظامیان و آنان که در زیر این چتر به مردم خیانت می کنند رحم نخواهد کرد، حتی به آنان که فکر می کنند به وظیفه شرعی شان عمل می کنند، یا پس از برکناری از مناصب شان اصلاح طلب شده اند، یا پس از شرکت در تصفیه های دانشگاه و سرکوب نیروهای چپ و اعدام زندانیان خود مغضوب رژیم شده اند، یا هیچ کاری نمی کنند به جز مشارکت فعال در زد و بندهای اقتصادی، و یا به بهانه های قومی و نژادی و مذهبی به کشور خود خیانت می کنند، هیچکس.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر