۱۳۹۲ اردیبهشت ۹, دوشنبه

بگیر و ببند

حکایت رسیده است به آنجا که بیایند که بگیرند و ببرند و تو بگویی به درستی که من که کاری نکرده ام و آنها بروند و آن وقت به خود بیایی که راستی هیچ نکرده ای و دریابی که کاش کاری کرده بودی. بگیر و ببند مرگ هم از همین گونه است.

۱۳۹۲ فروردین ۲۵, یکشنبه

سفر

...
اما
چندان که روز بی آفتاب
به زردی نشست،
از پس تنگابی کوتاه
راه
به دریایی دیگر بردیم
که به پاکی
گفتی
زنگیان
غم غربت را بر کاسه مرجانی آن گریسته اند و
من اندوه ایشان را و
تو اندوه مرا
...
احمد شاملو، سفر، ققنوس در باران