۱۳۹۲ خرداد ۴, شنبه

چو در ره ببینی بریده سری

کرانی ندارد بیابان ما
قراری ندارد دل و جان ما
جهان در جهان نقش و صورت گرفت
کدام است از این نقش‌ها آن ما
چو در ره ببینی بریده سری
که غلطان رود سوی میدان ما
از او پرس از او پرس اسرار ما
کز او بشنوی سر پنهان ما
چه بودی که یک گوش پیدا شدی
حریف زبان‌های مرغان ما
چه بودی که یک مرغ پران شدی
برو طوق سر سلیمان ما
چه گویم چه دانم که این داستان
فزون است از حد و امکان ما
چگونه زنم دم که هر دم به دم
پریشانتر است این پریشان ما
چه کبکان و بازان ستان می‌پرند
میان هوای کهستان ما
میان هوایی که هفتم هواست
که بر اوج آن است ایوان ما
از این داستان بگذر از من مپرس
که درهم شکستست دستان ما
مولانا
تصویر: سر بریده ی کلنل محمد تقی خان پسیان (۱۲۷۰ تبریز - ۱۳۰۰ قوچان)
شعر حاشیه: عارف قزوینی (۱۲۵۹ - ۱ بهمن ۱۳۱۲)
این سر که نشان سرپرستی است
امروز رها ز قید هستی است
با دیده ی عبرت اش ببینید
این عاقبت وطن پرستی است
تصویر: سر بریده ی میرزا کوچک خان جنگلی  (۱۲۵۷ - ۱۱ آذر ۱۳۰۰)
تصویر: تیرباران ستوان خسرو روزبه (۱۲۹۴ سامن ملایر- ۲۱ اردیبهشت ۱۳۳۷)
تصویر: دکتر سید حسین فاطمی (۱۲۹۶ نایین - ۱۸ آبان ۱۳۳۳ تهران)
تصویر: پیکر حمید اشرف (۱۳۲۵ تهران - ۸ تیر ۱۳۵۵ تهران)
تصویر: سعید سلطانپور ( ۱۳۱۹ سبزوار - ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ تهران)
تصویر: موسی خیابانی (۱۳۲۲- ۱۳۶۰)
 
...
و گورستانی چندان بی مرز شيار کردند
که بازماندگان را
هنوز از چشم
خونابه روان است
...
احمد شاملو (۲۱ آذر ۱۳۰۴ - ۲ مرداد ۱۳۷۹)

هیچ نظری موجود نیست: