۱۳۸۷ اسفند ۱۵, پنجشنبه

گوشه ی یک زندگی

گوشه ی یک زندگی
در کنار انبوهی از یاد
به انتظار نشسته ام
تا قطار بیاید و برود
و باد حرکتش
یادها را بر سرم هوار کند
و سوتش در سرم بپیچد
که قطارها هرگز نمی ایستند:
نه برای آنکه به پیشواز رفته است
نه برای آنکه به بدرقه آمده است
و نه حتی برای آنکه خود را به زیر می افکند
گوشه ی یک زندگی
در کنار انبوهی از یاد
به انتظار نشسته ام

تصویر تزیینی است.