۱۳۸۹ تیر ۷, دوشنبه

پلیس

همیشه گروهی از شهروندان هستند که حاضرند شرافت و وجدان انسانی خود را در گرو سرکوب مردم بی دفاع بگذارند و در جامه پلیس به خدمت حکومت ها درآیند. نان این جماعت در طول تاریخ همیشه آغشته به خون مردم بوده است. ممکن است مانند ایرانیان دستمان به سلاحی بند نباشد تا آنان را مجازات کنیم، یا مانند آمریکایی ها آنچنان در بند فاشیزم باشیم که قدرت سر بلند کردن نداشته باشیم، ولی می توانیم با قطع حمایت مادی، تحقیر اجتماعی، پرهیز دادن جوانان از پیوستن به پلیس، و نخواندن اشعار دزد و پلیس برای کودکان، پلیس را از جامعه ی انسانی پس برانیم. اگر قرار باشد بین بزهکاران مولود جبر اجتماعی و پلیس خودفروخته یکی را انتخاب کنیم، زندگی در میان تبهکاران قابل تحمل تر خواهد بود.

۱۳۸۹ تیر ۶, یکشنبه

زنده باد تورنتو!

نشست تبهکاران بین المللی تحت عنوان گروه هشت و گروه بیست در تورنتو بدون هزینه کردن نهصد و هفتاد میلیون دلار برای تامین امنیت شان از جیب مردم و به زور نیروی سنتی فاشیزم، پلیس، امکان پذیر نبود. با این وجود مردم تورنتو خاطره ی سیاتل را زنده نگاه داشتند و نشان دادند که فریب نخواهند خورد. جای شگفتی ست که هنوز جماعتی دل به مزخرفات این نشست بسته اند و دستاوردهای آن را تحلیل می کنند. و جای شرم است که کسانی که خود را ایرانی می نامند دل به حمایت این تبهکاران بسته اند و گوسفندوار از سیاست های داخلی و خارجی شان پیروی می کنند.




http://www.therealnews.com/

۱۳۸۹ تیر ۴, جمعه

امروز

آن روز هم یکی از همین روزها خواهد بود:
همینطوری بی خیال ایستاده ای،
و بعد فکر می کنی که فردا هم همین است،
و مگر چه تفاوت می کند برای تو یا برای هر کس دیگر،
و اینکه دیگر بس است و از این حرف ها،
بعد هم تمام.
می دانم آسان نخواهد بود.
هیچوقت نبوده است،
اما صدایی می گوید که آسان تر هم نمی شود.
روزها مانند هم اند و مکان ها انگاره ی یکدیگر.
جهان با همه ی روزها و مکان هایش از درون من می گذرد،
چون حجمی فلزی از روحی سرگردان،
و من در شتاب این گذر فرو می روم،
فروتر می روم.
نه رسیدنی است،
نه ماندنی،
روزی هم که قرار است بیاید،
روزی مانند همین روزها خواهد بود،
ایستاده ای و فکر می کنی،
بعد هم تمام.

۱۳۸۹ خرداد ۲۴, دوشنبه

امروز ایران، فردا فلسطین

گزارش کوتاهی است از تظاهرات شنبه گذشته در نیویورک. توضیح اینکه فیلمبردار تصویر را چنان ماهرانه گرفته است که پرچم فلسطین روی سنجاق سینه ی مصاحبه شونده دیده نشود. اگر فیلمبرداران سیمای جمهوری اسلامی بودند احتمالا فکری برای شال فلسطینی سبز رنگ وی نیز می کردند.

منبع:
http://english.ntdtv.com/ntdtv_en/ns_na/2010-06-14/377510220630.html

۱۳۸۹ خرداد ۱۳, پنجشنبه

دیر

در اتاقی تاریک نشسته ام،

با دیوارها و سقفی صداگیر

که حتی ضربان قلب را خفه می کنند.

دیر رسیده ام.

نور رفته است، و برف هم.

حتی دیوارها نیز نبضم را به خاطر ندارند،

آن هم پس از آن همه تپش.

احساس فلزی سرد؛

سرخ بیرون می زند،

تاریک و بی صدا.

دیر شده است.

نخواهم رسید، می دانم،

و نخواهم ماند.