۱۳۸۹ اردیبهشت ۴, شنبه

من بودن

برنده ی جایزه ی صلح نوبل با تهدید کشورهای ایران و کره شمالی به حمله هسته ای چند موضوع را روشن کرد. نخست آنکه امپریالیزم آمریکا در تمام سال های پس از جنگ جهانی دوم دلیل موجهی برای پوزش نخواستن بابت هیروشیما و ناکازاکی داشته است و آن پشیمان نبودن از جنایات خود است. آمریکایی ها همچنین دلایل مشابه موجهی برای پوزش نخواستن بابت کشتار بومیان سرخ پوست، برده کشی از سیاهان، جنگ ویتنام، براندازی حکومت ها و اشغال نظامی کشور های بی شمار دارند. دوم آنکه کمیته جایزه نوبل هم نرخ مشخصی دارد. البته اگر خریداری نباشد، قرعه خواهند کشید. سوم اینکه فاشیزم نهادینه شده در آمریکا فرا نژادی است و رییس جمهور آمریکا از هر طبقه ای که بیاید در خدمت منافع جنگ افروزان خواهد بود. پس رییس جمهور بعدی آمریکا نیز همین شیوه را پیش خواهد گرفت، رای خود را هدر ندهید.
بسیاری از هموطنان ایرانی این سوی آب، و حتی ساکنان سرزمین مادری، حکومت اهریمنی ایران را تنها دشمن خود می دانند و باور دارند که جهان متمدن آغوش خود را برای ایران آزاد باز گذاشته است. مگر می شود ادعاهای امارات و عراق و افغانستان و جدایی طلبی فرقه های آذربایجان و کردستان را نادیده گرفت. پشتیبانی فرانسه و آلمان و انگلستان و روسیه و آمریکا از حمله عراقی ها به ایران را فراموش نکرده ایم و رد پای سلاح های شیمیایی شان هنوز پاک نشده است.
من جهان وطنی را گرامی می دارم و کافرمسلکی را نیز. اما در انتخاب میان ایران، با هر حکومتی، و دیگر کشورها، هر چه باشند، تردیدی نمی شناسم. جهان وطنی به معنی ستیز با سرزمین مادری به سود بیگانگان نیست. همچنین است انتخاب میان پشتیبانی از کیش و آیین مردم ایران و هر آیین دیگر. مبارزه با حکومت ایران مرا به ورطه ی مقابله با اسلام، دین اکثریت مردم ایران، به سود اسراییل نخواهد افکند.
پیش از آنکه برای رهایی سه جهانگرد-جاسوس آمریکایی تبلیغ کنید، سری به بازداشتگاه های مهاجرت در آمریکا و اروپا بزنید تا ببینید ایرانیان چگونه به خاطر ملیت شان در جهان دربه دری می کشند و توهین می شنوند، چه برسد به آنکه در مرزها کوهنوردی کنند. اگر سنت های پوسیده و متحجر مسلمانان را نفی می کنید، شجاعت داشته باشید تا مذهب یهودیت را هم نقد کنید. اگر برای حقوق بشر در ایران می نویسید، قلم خود را به سکوت در برابر تبعیض نژادی در آمریکا و اروپا آلوده نکنید. اگر حقوق کارگران ایرانی را مطالبه می کنید، به یاد داشته باشید که کارگران آمریکایی حق اعتصاب و تظاهرات ماه می را سالهاست از دست داده اند. و اگر گمان دارید مشکل اصلی نیروگاه هسته ای بوشهر است، تعداد کلاهک های هسته ای آمریکا را بشمارید، به خواب تان کمک می کند.

۱۳۸۹ فروردین ۲۹, یکشنبه

Chavela Vargas - Que Te Vaya Bonito

Ojala que te vaya bonito
ojala que se acaben tus penas
que te digan que yo ya no existo
que conozcas personas mas buenas
que te den lo que no pude darte
aunque yo te haya dado de todo
nunca mas volvere a molestarte
te adore, te perdi, ya ni modo

Cuantas cosas quedaron prendidas
hasta dentro del fondo de mi alma
cuantas luces dejaste encendidas
yo no se como voy a apagarlas.

Ojala que mi amor no te duela
y te olvides de mi para siempre
que se llenen de sangre tus venas
y te vista la vida de suerte
yo no se si tu ausencia me mate
aunque tengo mi pecho de acero
pero nadie me llame cobarde
sin saber hasta donde la quiero

Cuantas cosas quedaron prendidas

۱۳۸۹ فروردین ۲۰, جمعه

وقتش که برسد

می گوید: وقتی کسی مرده ای زیر خاک ندارد، به آن خاک تعلق ندارد.* ما مرده هایمان را جا گذاشته ایم، کنار بنفشه هایی که دیگر نبودند. وقتی می آمدیم مرده هایمان به بدرقه نیامدند تا دلتنگ نشوند. نشانی ما را آبی نبود که با خود به زیر خاک ببرد. ما لحظه ای سربرگرداندیم تا دیدار آخر را در ذهن بسپاریم، و چون روی پس گرفتیم هزار سال گذشته بود و ما هنوز مسافر بودیم. آبراهی نبود که پی آن رویم و بنفشه های هرگز هیچگاه سربرنیاوردند تا هزارسالگان را یادی کنند. مرده هایمان از مردن ما قطع امید کردند و ما دانستیم که گم شده ایم. باید از مرده هایمان نشانی بگیریم.

*مارکز، گابریل گارسیا. صد سال تنهایی. برگردان بهمن فرزانه. چاپ چهارم. انتشارات امیرکبیر، تهران: 1357، ص 21.