آژند گل يا شفته ی ديگر است که ميان دو خشت گسترند پيوستن به يکديگر را (علامه دهخدا)
آژند بنای پيوندی ميان اندازه گران و يا همان مهندسان (مهندزان) راه و ساختمان را ندارد که اين يادداشت کهتر از آن است که راه سودايی کلان بپيمايد.
آژند پيش از آنکه در باره ی مهندسی ساختمان باشد، در باره ی مهندس ساختمان است، چه هستند بسيار کسان که از آبادگری می نويسند و عمران. اما روايت روزگاران ايشان قصه ای است جدا:
قصه به هر که می برم فايده ای نمی دهد
مشکل درد عشق را حل نکنـد مهندسـی
مشکل درد عشق را حل نکنـد مهندسـی
(شيخ اجل سعدی)
بی نياز از يادآوری است که آژند نيز چون روزنگاره ی مهندسان از پرداختن به اين دانش و پيشه بر کنار نخواهد ماند و سر برکناری نيز ندارد. که اين آغاز قصه بوده است و پايانش.
طرب سرای محبت کنون شود معمور
که طاق ابروی يار منش مهندس شد
(خواجه حافظ)