۱۳۸۸ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

موقعیت

درست مانند خوابزده ای که می خواهد دنیا را خبر کند، فریاد در گلوگاه می ماند. این بارزترین مشخصه ی موقعیت ما در آمریکا، اتاق فرمان جنایات متعدد علیه بشریت است. حکایت ها همان ها هستند که بودند، با مناسبت هایی تازه، از جمله انعکاس روز قدس در اسراییل و دستبند سبز بر دستان خانم آغداشلو، و برچسب حمایت از جنبش ایران بر کنسرت های دست دیزی این طرف:
صهیونیست ها از گفتارهای این احمدی نژاد بیشترین بهره برداری را می کنند و مخالفت با وی را در زمره ی حمایت از خودشان و دم و دستک هولوکاست شان جا می زنند و در نهایت هر صدای مخالف را که در پی متوقف ساختن اشغال، نسل کشی و تبعیض نژادی در فلسطین است به پای امثال او می گذارند. در همین حال رسانه های وابسته شان پرده ی بزرگی روی ماهیت تظاهرات مردم در روز قدس و چرایی انتخاب این روز برای مخالفت با حکومت کودتا در ایران کشیده اند.
دیگر اینکه این پول صدقه ای که آمریکایی ها برای براندازی حکومت ایران گذاشته اند همه جور آدمی را وسوسه می کند، از اقوام جدایی طلب به ظاهر ایرانی بگیر تا آن ها که قرارداد فروش ارزان نفت ایران به اسراییل را با خون شان امضا خواهند کرد. دسته ی دیگر بسیاری از هموطنان مان در آمریکا هستند که از سوی رسانه های آمریکایی به لقب آگاه به مسائل ایران مفتخر گشته اند. شغل دوم این هموطنان معمولا چیزی در مایه ی کار آزاد است، تو بگو صاحب غذاخوری، مدل زیبایی، هنرپیشه و جز آن، که در شرایط بحرانی آن را رها می کنند و به عنوان کارشناس ایران همه را آگاه می نمایند. گروه دیگر هم جماعتی هستند که تا روزها و هفته ها پس از انتخابات در حمایت از جوانان ایرانی مردد بودند و ریشه های جنبش را در گرسنگی و خامی و فریب خوردگی شان می دانستند، و حالا پی برده اند که اگر دیر بجنبند ممکن است فرصت های پولی و شغلی خوبی را از دست بدهند. به همین منظور با خریداری یک عدد دستبند سبز و سرهم بندی کارها به حمایت از جنبش سبز برخاسته اند و تقاضا دارند مردم برای خرید بلیط ها سر و دست بشکنند. حق مولف آثار هنرمندان ساکن ایران هم را هم لابد به خود حلال می دانند و یا خیال شان راحت است که دست هنرمندان ایرانی از احقاق حقوق مادی و معنوی آثارشان در این سوی دنیا کوتاه است.
کاش رژیم جمهوری اسلامی پیش از سقوط خود کار تشکیلات هسته ای را به جایی برساند. کاش سه آمریکایی زندانی در ایران، که به احتمال قوی جاسوس سیا هستند، پیش از جوانان ایرانی از زندان آزاد نشوند. کاش شعار امروز ایران فردا فلسطین از یادمان نرود و دوست و دشمن را در میانه ی پیچیدگی های سیاسی جهان امروز از هم تشخیص دهیم. کاش استقلال ایران را فدای آزادی اش نکنیم. کاش ایرانیان مقیم لس آنجلس تصمیم بگیرند همین جا بمانند.

هیچ نظری موجود نیست: