من از هزار هیاهوی جهان می آیم
از هزار معبر پر پیچ فریادهای خشم
از هزار زیر و بم زنده بادها و مرده بادها
از چهل شبان سرگشتگی در نواهای آسمانی
از چهل روزان گم شدن در غریو تندرهای سرخ
من از کنار مادی های زاینده رود
تا ورای گردنه های گنو
در میان خروش بادها راه پیموده ام
در روزگارتان اما
خاموشی با من است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر