۱۳۹۲ آذر ۲۴, یکشنبه

تضمین

نگاه کن،
این زمان است که سخن می گوید
بی پرده، روی پرده های زندگی.
هیچ تضمینی نیست
نه، هرگز تضمینی نبوده است بر خوشبختی هیچکس
خوشبختی بلاهتی بود در راه که می آمدیم
از سرچشمه که راه افتادیم فرو رفتن بود و بس
در دامنه که می آمدیم فرورفتن بر جای مانده بود در هر گام
و آنچه بر جای مانده بود فرورفتن بود در پای هر رسیدن.
من فرو خواهم رفت
و من در فریادهای خود غرق خواهم شد
و من - هرگز برنخواهم خاست
تا تضمین گم شده ای را بیابم.
نگاه کن،
این زمان است که سخن می گوید
بی پرده، روی زخمه های مرگ.

هیچ نظری موجود نیست: