۱۳۹۲ خرداد ۷, سه‌شنبه

به روایت یک شاهد عینی

گاهی هم خاطره ی درد  با درد همراه نیست، یا شوری می آید که برخاسته از یادآوری آن در یاد دیگری است. ذهن می رود و می آید میان دلخوشی اینکه هنوز کسی یادش هست و رنج آنکه کسانی دیگر در میان ما نیستند. کسی گفته بود انسان دوبار می میرد، وقتی که نفس آخر را می کشد و هنگامی که آخرین بار کسی نام او را می برد (Banksy). و ما حالا در برزخ میان دو مرگ کسانی هستیم که در مقیاس تاریخ معاصر ما بوده اند.
 
آزاده اخلاقی کارگردان مجموعه ای شامل هفده عکس از مرگ های دردناک  تاریخ معاصر ایران است. وی می گوید (نک. پیوند): "امروز آرمان‌گرایی سوژه‌ی تمسخر خیلی‌ها شده است، مردم کسانی را که اهداف بلند و دور از دسترس دارند دست می‌اندازند. برای من ولی کسانی که می‌جنگند و برای آرمانی جانشان را فدا می‌کنند بسیار محترمند. هدفم زنده کردن یاد کسانی بود که ستایش می‌کنم." عکس ها را می توانید روی چهره نمای اش ببینید یا روی تاروپود خبری.
 
عکس ها مرگ کسانی را زنده می کند که قاتلان شان هنوز با بی شرمی در میان ما ره می روند. عکس ها رویدادهایی را زنده می کنند که بسیاری هنوز از باورش سر باز می زنند. مشکل فقط این نیست که پرویز ثابتی، جنایتکار خونخوار ساواک، در فلوریدا بساز و بفروشی می کند. مشکل این است که بدون عبارت توضیحی جنایتکار خونخوار ساواک، برخی او را به جای نمی آورند. مشکل این است که برخی هنوز باور ندارند که ساواک دستگاه شکنجه ای بود که آمریکا و اسراییل به شاه هدیه کردند. مشکل این است که هیچ راه حل قانونی برای مجازات ثابتی وجود ندارد، و کسی هم درصدد مجازات وی به هر روشی نیست. مشکل این است که همراهان آمریکایی ثابتی بساط شکنجه را در همین آمریکا گسترده اند و آن را قانونی کرده اند.
 
در میان همه ی این وانفسای زندگی و پس از مرگ همه ی آن آرمانگرایان،  و هنگامی که آرمان های ما را نیز مرده می خواهند، گاهی نسیمی می آید. این هفده عکس همان نسیم هستند.

هیچ نظری موجود نیست: