قربانیان رسانه های آمریکایی را می توان در سراسر جهان پیدا کرد، حتی در ایران. شبکه های خبری فارسی زبان بسیاری را می توان نام برد که دلال خبری سلطه گران جهانی هستند. مقایسه ی تارنمای جهانی این خبرگزاری ها با آنچه آمریکایی ها به خورد مردم می دهند و آنچه خبرگزاری های آزاد پوشش می دهند شیوه های دلالی را آشکار می سازد. متاسفانه اثرات اشاعه ی اخبار مسموم و تحریف شده بسیار بیشتر از اخبار سانسور شده است، چرا که سانسور بر اشتیاق مردم برای یافتن حقیقت می افزاید و تحریف آنان را در عین بی خبری اقناع می کند. توده ی مردم در کشاکش این چرخه ی پست روز به روز فروتر می روند و از درک حقایق بیشتر باز می مانند تا اینکه روزی می شود آنها را با عامه ی آمریکایی ها اشتباه گرفت.
یکی مثلا اینکه خیلی ها باور کرده اند که باید از سیاست های رییس جمهور جدید آمریکا پیروی کرد و بدون انتظار برخورد با فساد سیاسی و اقتصادی داخل آمریکا، محاکمه عاملان کشتار و شکنجه هشت سال گذشته، تغییر رویه و عذرخواهی برای سوء رفتار با رنگین پوستان در آمریکا، و جنایت های مکرر در هر گوشه ی دنیا، و اصولا هرگونه تغییر کیفی دیگر مانند بازگرداندن اموال سرقت شده از ایران، دست دوستی به سوی آمریکا دراز کرد و امیدوار بود که آنها این دست را گاز نگیرند. باید خاطر نشان کرد که بسیاری از هموطنان ما که موافق این روش هستند، کمتر از هشت سال پیش معتقد بودند که باید از سیاست های جنگ طلبانه ی آمریکا برای سرنگونی رژیم ایران حمایت کرد.
یکی دیگر اینکه به محض آنکه یک شهروند ایرانی منتسب به آمریکا یا اسراییل دستگیر می شود، همگان خود را موظف می دانند در آزادی ایشان تلاش کنند، چون خبر دستگیری انعکاس جهانی پیدا کرده است. یا به عبارت دیگر بنگاه های خبر پراکنی آمریکایی روی آن سرمایه گذاری کرده اند. با آزادی چنین شهروندانی و اعلام رضایت سردمداران آمریکایی تمام ماجرا خاتمه پیدا می کند. اما دریغ از انعکاس خبر دستگیری کارگران، خبرنگاران، فعالان حقوق بشر، و دانشجویانی که فقط شهروند ایران هستند و به راستی هیچ رابطه ای با کشور دیگری ندارند. این رویه مرا به یاد کاپیتولاسیون زمان شاه می اندازد که چون رژیم شاه فقط جوانان ایران را شکنجه می کرد و آمریکایی ها برای هر گونه جرم آزاد بودند، از پشتیبانی آمریکا و رسانه های جهانی برخوردار بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر