۱۳۹۵ اسفند ۸, یکشنبه

یکی از ماها

من و ما

من از کدام ما حرف بزنم
همه ی ماها منهدم
شدند
یکی از ماها در مهتاب
خود را حلق آویز
کرد
آن یکی از ماها
در ستایش های پر زرق و برق و پوک
گم شد
آن یکی از ماها
الکل صنعتی خورد
و
نابینا شد
و سپس خودش را
از پنجره ی تنگ
به کوچه پرتاب کرد
آن دیگری از ماها
در زیر پله های نمور
انبوه از سوسک
به یاد یک عشق مجهول
در همه ی ایام هفته
همه ی سکه های خود را
خرج کرد
و سپس در دریا
غرق شد
چه کسی ما را ما
صدا می کرد؟

احمدی، احمدرضا. از بارانی که دیر بارید. تهران: نشر ثالث. ۱۳۹۱. ص ۴۰.

هیچ نظری موجود نیست: