۱۳۹۰ مهر ۸, جمعه

حقوق بشر ایرانی-آمریکایی

بدیهی است که نه جنایت های آمریکا حکومت ایران را روسپید می کند و نه برعکس. اما خاموش ماندن کسانی که خود را مدافع حقوق بشر می دانند در برابر هر یک از این جنایت ها آنان را روسیاه می کند. در این چند هفته بازتاب چندانی از اعدام تروی دیویس در رسانه های ایرانی نبود. آنهایی که به درستی از اعدام در ایران انتقاد می کنند واکنش چندانی به سخنان فرماندار تگزاس، که قصد دارد رییس جمهور آینده ی آمریکا باشد، و حمایت انبوه آمریکایی ها از وی در اعدام دویست و سی و چهار نفر نشان ندادند. رسانه های ایرانی که این همه به آزادی سه آمریکایی، که با توجه به پیشینه عملکرد سازمان جاسوسی آمریکا در ایران به احتمال قوی جاسوس بوده اند، توجه نشان دادند، به زندانیان گوانتانامو که علیرغم وعده های پیش از انتخابات اوباما همچنان بدون محاکمه در معرض شکنجه و مرگ هستند، و یا به سرنوشت کوبایی هایی که سیزده سال است در اسارت آمریکایی ها به سر می برند، و یا ایرانی هایی که در تهاجم آمریکا به کنسولگری ایران در اربیل ربوده شدند توجه نکرده اند. همچنین ایرانیان مدافع حقوق بشر، به ویژه آنهایی که در آمریکا زندگی می کنند، پاسخی چندان در برابر وحشیگری اخیر پلیس آمریکا در برابر مردم بی دفاع در نیویورک نشان ندادند. آنهایی که خود را ایرانی-آمریکایی می دانند نشان داده اند که چه در مقابله ی مردم آمریکا با حکومت فاشیست آن و چه در رویارویی ایران با امپریالیزم فقط جانب قدرتمداران فاشیست آمریکا را می گیرند. ریشه ی این کار در هر چه باشد، مواجب گرفتن از دولت آمریکا یا بزدلی فرهنگی یا منافع شخصی یا کورفکری بنیادین، باید هشداری باشد برای ایرانیانی که به فکر فردای بهتر هستند و شاید از روی ساده دلی روی هموطنان خارج از کشور خود حساب می کنند. متاسفانه کار ایرانیانی که روی کمک دولت های غربی حساب باز کرده اند از حد هشدار گذشته است و امید چندانی به بهبودشان نیست. کاش می شد گفت که نسل جوان با بهره گیری از شبکه های گسترده ی اطلاع رسانی دنیای خود را بهتر می شناسد.

هیچ نظری موجود نیست: