۱۳۸۸ بهمن ۲۴, شنبه

واژه های درمانده

گاهی می شود شعری آورد ازشاعری، یا نقلی کرد از داستانی یا نگاشتی، یا سخنی گفت از زبان جانوری، چنان کلیله و دمنه، یا مثلی آورد از گنجینه ای بومی، یا کنایه ای زد به گونه ای دیگر، یا همینطور خاموش ماند، یا ننوشت، یا دق کرد، یا مرد. چون من از واژه ها درمانده ام و واژه ها از من: نه راه، نه زمان، نه پای، نه بیان. قلم نیز گو نباش.

هیچ نظری موجود نیست: