۱۳۸۷ آبان ۱۸, شنبه

رنگ های فاشیزم

اگر خاتمی توانست مردم کمی تا قسمتی باهوش ایران را خام و به رای دادن ترغیب کند، تکلیف آمریکایی های ابله روشن است. آمریکایی ها برای چهل و چهارمین بار برای انتخاب بد از میان بدتر رای دادند. مد سال رای به اقلیت ها، زنان و سیاه پوستان، بود. بدیهی است که نه نماینده زن مدافع حقوق زنان بود و نه نماینده سیاه پوست همدرد سیاهان آمریکا. شعار نمایندگان ریاست جمهوری هم، نظیر سده های گذشته تغییر بود. نمایندگان دمکرات و جمهوری خواه، کلینتون، اوباما و مک کین، حتی پیش از پذیرش نمایندگی از سوی احزاب خود، در برابر کمیته روابط عمومی اسراییل و آمریکا، مبلغان هوادار اسراییل در آمریکا، (AIPAC) حاضر شدند و متعهد شدند تا از منافع اسراییل دفاع کنند. مردم نژاد پرست و ابله آمریکا خیلی زود نشان دادند که توقف کشتار مردم بیگناه در عراق و افغانستان، و یا پیشگیری از تجاوز به کشورهای دیگر در میان اولویت های آنان نیست و ترجیح می دهند رییس جمهور جدید پول بیشتری به جیب شان سرازیر کند تا زندگی مصرفی شان را تداوم بخشند. این شرایط باعث می شود نمایندگان آزادی خواه، مستقل و صلح طلب، مانند نیدر، هیچگاه نتوانند رای جامعه ی بی شعور آمریکا را به دست آورند. این در حالی است که نماینده سیاه پوست، اوباما، بارها تبری خود را از سوسیالیست ها و فعالان حقوق سیاهان اعلام کرد، کلینتون و پیلین خود را از فمینیست ها جدا دانستند، و همه ی آن ها، به اتفاق مک کین، به پول شویی دولتی به سود تبهکاران اقتصادی، و حفاری های مخرب محیط زیست به سود شرکت های نفتی رای مثبت دادند. سرانجام در روز رای گیری، مردم کالیفرنیا که اغلب خود را روشنفکرتر از دیگران می دانند، به اوباما، لغو حقوق اقلیت های همجنس گرا، افزایش مزایای نظامیان و افزایش فشار بر متهمین رای مثبت، و به گسترش شبکه های بهزیستی برای معتادان و آموزش نوجوانان اسیب پذیر رای منفی دادند. در میان شادمانی های پس از انتخابات، پلیس لس آنجلس تظاهرات اقلیت همجنس گرا را وحشیانه سرکوب کرد و حتی شبکه های تلفن همراه را از کار انداخت تا از گسترش اخبار جلوگیری کند. اوباما در نخستین اقدام یک اسراییلی تندرو، رحم امانوئل، را برای کابینه خود برگزیده است. در اخبار آمده است که اوباما وزیر جنگ دوران بوش پدر و پسر، رابرت گیتس را نیز ابقا خواهد کرد. البته مردم آمریکا دیگر اخبار سیاسی را پی نخواهند گرفت و منتظر مد سال آینده خواهند ماند. باید دید واکنش مردم سایر کشورهای دنیا، از جمله ایران، چه خواهد بود.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

دوست من
ممنون از نظرت که برام گذاشتی. اما در مورد این نوشته ات نکته ای که معمول ماها از جمله شاید من و شما دچارش شده ایم؛ احساس دوربینی است. ما نمی دونم به چه علتی که شاید ناشی از تاثیر اخبار در دسترس باشه فکر می کنیم ندیده و نشناخته از همه چیز دنیا مطلعیم و در مورد اونها نظر می دیم. اما چیزی که ما بهمون تلقین شده با آنچه هست معمولا تفاوت بنیادی داره.
و در انتها باید بگم که ازین که از کتاب گرگ بیابان هرمان هسه در وبلاگت گذاشتی لذت بردم و فکر می کنم که اسوه بسیار خوبی می تونه باشه برای نوشتن. فرق بین عرفان و عشق از سویی و تندی و تقبیح از سوی دیگر بسیاره و شاید بشه به سوی اولی روندی پاک بیابیم.