کتاب را باید پیش از خواندن جلد کرد، برای تمیز ماندن اش، برای پنهان کردن نامش، و برای تو که گفته بودی باید کتاب را جلد کرد. من همه ی مراحل جلد کردن را از بر شده ام، از دوره ی ابتدایی تا راهنمایی و دبیرستان، لوله ای از نایلون، قیچی برای بریدن به اندازه، و نوار چسبی که سرش را تا می زنی روی خودش تا همیشه بتوانی آن را پیدا کنی. اینجا اما تنها همین کاغذی هست که می شود قواره ی کتاب اش کرد، با چند تا پایین و بالای جلد. از بریدن دلخسته ام، از چسباندن ناامید، زندگی فقط کنار آمدن کاغذی است که خود را با اندازه ی هر کتاب جور می کند، تا به تا، با همه ی ریزه کاری هایی که باید کاغذ را دور شیرازه ی کتاب بگرداند تا هم کتاب باز شود و هم جلد ضخیم تر. همه همانطور است که گفته بودی، جز آنکه جلد کتاب های من همه خیس اند و بارانی از آسمان نمی آید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر