اینها را باید خواند و نوشت و دوباره خواند تا یادمان باشد کسی چون من که نه می تواند از زندگی اش بگذرد، نه کارش، و نه حتی حقوق آخر ماهش، هرگز یک انسان نیست، چون نتوانسته است مرزی روشن میان انسانیت و دشمنان آن بکشد، چه برسد به مبارزه برای رهایی انسان ها. اگر جدی هستیم باید بتوانیم بند ناف خود را از سیستم و وابستگی ها ببریم، دوشادوش هر کسی که در گوشه ای از جهان برای شرف انسانی می جنگد در عمل مبارزه کنیم، و هیچوقت به دام این پرسش احمقانه ی راحت طلب نیفتیم که مگر ممکن است. ما نیازمند تعریف پالوده ای از اخلاق هستیم که اصل انسانی را پاکیزه از امکانات و مصلحت اندیشی نگاه می دارد و فقط به مرگ یا پیروزی می انجامد. برای ما که بی هیچ دلیل و بی میل خود به جهان آمده ایم، هدف این است که خود تصمیم بگیریم کی بمیریم و چرا.
آمریکا درمورد کاربرد سلاح هسته ای در ویتنام می گوید، و اسراییل با حمایت آمریکا جنگی تعرضی بر می افروزد و آن را پیشگیرانه می نامد. پس [با این حساب] حمله ی هیتلر به لهستان، فرانسه و روسیه هم پیشگیرانه بود.
While America discusses the use of nuclear weapons in Vietnam, Israel, with American support, initiates a war of aggression and shamelessly labels it a preventive war. Then Hitler's attacks on Poland, France and Russia were preventive too.آمریکا درمورد کاربرد سلاح هسته ای در ویتنام می گوید، و اسراییل با حمایت آمریکا جنگی تعرضی بر می افروزد و آن را پیشگیرانه می نامد. پس [با این حساب] حمله ی هیتلر به لهستان، فرانسه و روسیه هم پیشگیرانه بود.
استعمارطلبی آمریکا به هیچ چیز بسنده نمی کند. اول ویبنام، بولیوی ... و حالا خاورمیانه!
سالهاست آمریکا به اسراییل اسلحه می فرستد. هر هماپیمای جنگی، هر موشک، تانک را آمریکا یا کشورهای غربی دیگر فرستاده اند.
فکر می کنی آمریکایی ها به خاطر نوع دوستی خالص کاری می کنند؟ این خوک ها فقط اختیار میدان های نفتی خاورمیانه را می خواهند! به تخمشان هم نیست اگر ده هزار مردم تلف شوند! خب، پس چرا موعظه نمی کنی که نیمی از مردم دنیا گرسنه هستند و نیم دیگر غرق در تجمل اند! اینکه دعا برای یک دنیای بهتر هیچ سودی ندارد! باید مبارزه کنند، لعنتی!
رفقا! ما وقت زیادی نداریم! در ویتنام خرد شده ایم. ویتنام به طرز اندوهباری تنها اقتاده است. نکته این نیست، "چه" می گوید، که برای قربانیان تعرض آرزوی موفقیت کنیم، به جای آن باید در مخاطرات وی مشارکت کنیم، و او را تا مرگ یا پیروزی همراهی کنیم!
ما فروشگاه را آتش زدیم. ما این کار را در اعتراض به بی عاطفگی مردمی که کنار می نشینند و کشتار جمعی را در ویتنام تماشا می کنند انجام دادیم. ما آموخته ایم که حرف زدن بدون عمل اشتباه است.
من شک دارم که قضات اندیشه ی آقای بادر و خانم انسلین را درک کنند. اگر این طور بود، شما ردای خود را در می آوردید و حنبش اعتراضی را رهبری می کردید!
اگر یک سنگ بیندازید، این یک جرم جزایی است. اگر هزار سنگ انداخته شوند، این یک حرکت سیاسی است. اگر یک خودرو را به آتش بکشید، این یک جرم جزایی است. اگر صدها خودرو به آتش کشیده شوند، این یک حرکت سیاسی است. تظاهرات یعنی اینکه من می گویم با چیزی موافق نیستم. مقاومت یعنی اینکه من مطمئن شوم آنچه با آن مخالفم هرگز روی نمی دهد.
این بار ما بیکار نخواهیم نشست تا فاشیزم مانند دوران هیتلر گسترش یابد. این بار ما مبارزه را علم می کنیم. ما یک وظیفه ی تاریخی داریم. مردم اینجا و آمریکا باید بخورند و بخورند و خرید کنند، تا هرگز واکنشی نشان ندهند و آگاهی کسب نکنند، چون در غیر این صورت باید کاری کنند. من هرگز به کاری نکردن تن نخواهم داد. هرگز. اگر آدم های ما را هدف قرار دهند، مانند آوهنسرگ و دوشکه، ما هم مقابله می کنیم. این یک پیامد منطقی است. در تمام دنیا رفقای مسلح در حال جنگ هستند. ما باید اتحاد خود را نشان دهیم، حتی اگر فاشیست ها ما را به زندان بیندازند. چنین فداکاری هایی لازم است. آیا فکر می کنید خودارضایی نظریه پردازانه ی شما چیزی را تغییر خواهد داد؟
ما بر آنیم که شرایط سیاسی را تغییر دهیم. اینکه چطور ممکن است یک پرسش بورژوازی تخمی است! ما این کار را می کنیم. یا در راه انجام آن کشته می شویم.
چیزی که به آن نیاز داری یک اخلاق جدید است. باید خط واضحی میان خودت و دشمن ات بکشی. خود را از سیستم آزاد کنی و تمام پل های پشت سرت را بسوزانی. اگر جدی هستی، باید بتوانی چنین فداکاری هایی بکنی.
ما می گوییم نظام پوش یک خوک است، نه یک انسان. این گونه ای است که ما باید با وی رفتار کنیم. یعنی ما با او حرف نمی زنیم، و در کل حرف زدن با این جماعت اشتباه است. و بدیهی است هدف قرار دادن شان درست است.
ما می خواهیم اسپرینگر جلوی تبلیغات کثیف روزنامه هایش بر ضد جنبش آزادی بخش جهان سوم را بگیرد. به ویژه اعرابی که برای آزادی فلسطین می جنگند. ما فقط هنگامی عملیات خود بر ضد دشمنان خلق را متوقف می کنیم که خواسته های مان برآورده شوند.
We demand that Springer stops his newspapers from continuing the smear campaign against the Third World liberation movement. Especially against the Arab peoples fighting to liberate Palestine. We will only cease operations against the enemies of the people when our demand have been met.
مائو تسه تنگ زمانی گفت اگر دشمن با شما بجنگد، خوب است. چون ثابت می کند که میان ما و دشمن خط سواکننده ی روشنی وجود دارد. اگر دشمن با زور مقابله کند و ما را با سیاه ترین رنگ ها بنمایاند، حتی بهتر است. این نشان می دهد که ما نه تنها خطی میان خود و دشمن کشیده ایم، بلکه کار ما به موفقیت شگرفی انجامیده است.
Mao Tse-Tung once said, if the enemy fights you, that is good. For its is proof that between us and the enemy a clear dividing line exists. If the enemy confronts us forcefully and paints us in the blackest of colors, then even better. It shows that we have not only drawn a line between us and the enemy but also that our work has led to magnificent success.
هدف این است. تو تصمیم بگیری کی بمیری. آزادی یا مرگ.
That is the goal. You decide when you die. Freedom or death.
بدیهی است من نمی دانم مردن چگونه است. یا کشته شدن. چطور می توانم؟ همین بود. در هر حال در سوی درستی. وضعیت روشن است. جنگ با خوک ها، به عنوان یک انسان، برای رهایی انسان ها. یک انقلابی در رزم. به مبارزه طلبیدن جنگ، با همه ی عشق به زندگی. این روش من برای خدمت به خلق است.
Of course I don't know what it's like to die. Or to be killed. How could I? That was it. On the right side, anyway. The situation is clear. Fighting against the pigs, as a human, for the liberation of humans. A revolutionary at war. Despite all love of life, defying death. That's my way of serving the people.
راستش، دیر است برای این گفتگو. بخت دگرگون کردن وقایع رمیده است. ما، زندانیان، هرگز کنش های ضد شهروندان را تایید نمی کردیم. حکومت مرکزی ... دولت باید دریابد که نسل های دوم و سوم راف خشونت را افزایش خواهند داد. در مقایسه با آنچه امروز روی می دهد، خط مشی های ما میانه رو بودند. کنش های بیرون را نسل های دوم و سوم انجام می دهند. مبارزه مسلحانه بین المللی شده است. پرسش این است: چه دولت هایی از افزایش خشونت سود می برند؟ شاید برخی دولت ها آرزویش را دارند. رابطه ی قدرت میان آمریکا و کشورهای صنعتی غربی توده ها را به وابستگی و پریشانی کشیده است. آنها به طور اجتناب ناپذیری به سوی تقابلی نو، وحشتناک و خشن راه خواهند برد.
It's actually too late for this talk. The chance to influence events has passed. We, the prisoners, would never have approved of acts against innocent civilians. The Federal Government ... The government has to realize that the second and third generations of the RAF will increase the brutality. Compared to what's happening now, our policies were rather moderate. The operations out there have been undertaken by the second and third generations. The armed struggle has become international. The question is: Which states profit from the escalation of violence? Maybe some states even hope for it. The power relations between the US and western industrial states cause the masses to be dependent and oppressed. They will inevitably lead to a new, terrible and violent escalation.
نک.
The Baader Meinhof Complex, Uli Edel, Stefan Aust, Bernd Eichinger. 2008.http://www.baadermeinhofmovie.com/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر