۱۳۹۱ خرداد ۲۹, دوشنبه

از نقی و موسی

نادر ابراهیمی سال ها پیش از این داستانی نوشت با نام "هیچکس صدای شیپور شامگاه را نمی شنود" در مجموعه ی "تضادهای درونی". وی نگاهی عمیق تر و بومی تر از این نوشته دارد.
هر از گاهی فضای مجازی پر می شود از شوخی ها و هرزه هایی که قوم، ملت، یا مذهبی را نشانه می گیرند. این شوخی ها و هرزه ها بسته به تندی و تلخی خود بار احساسی بیشتری از نگاشته های جدی علمی و فرهنگی دارند و واکنش های دیگرگون را نیز بر می انگیزند. به سخره گرفتن نشانه های ایرانی یا نشانه های اسلامی از نمونه های این شوخی ها هستند که اغلب از مرز هرزگویی می گذرند. جای شگفتی نیست که رفتارهای حکومتی که خود را اسلامی و ایرانی می نامد بهانه ی ترویج و نشر این شوخی ها باشد. اما قربانی نهایی جمعیت نود و چند درصدی مسلمان و یا ایرانی است. قضایای شاهین نجفی و نقی در بستر یک جامعه ی چند فرهنگی و در کنار شوخی ها و هرزهای چندفرهنگی دیگر روی نمی دهند. آخرین دو دهه ی زندگی روژه گارودی، فیلسوف فرانسوی (2012-1902) و بایکوت خبری او پس از انتقاد از اسراییل و صهیونیزم نشان می دهد چرا شوخی در فضای مجازی چند فرهنگی نیست.  کسانی که فیلم بیل ماهر به نام رلیگولوس (خرمذهب؟) را دیده اند لابد متوجه شده اند که کارگردان یهودی همه ی مذاهب را به جز روایت اسراییلی مذهب یهود به سخره می گیرد. واکنش های غیرفرهنگی هالیوود، کانون فیلم یهودیان، به سخنان لارس فن تریه در فستیوال کن و حمله ی همه جانبه رسانه ها به گونتر گراس برای سرودن شعرهایی که محتوایش را همه می دانیم و باور داریم نشان می دهند چرا برای اهالی فیس بوک و توییتر راحت تر است تا تیغ ریشخند را متوجه اسلام یا ایران کنند. همه می دانند که کوچکترین انتقاد شوخی یا جدی از اسراییل، صهیونیزم و حتی دین یهود عواقب جبران ناپذیری در پی خواهد داشت. باید از ایرانیانی که هر از گاهی یک شوخی آذری یا رشتی را بازگو می کنند یا درباره نقی می نویسند، یا درباره آزادی بیان حرف می زنند خواست تا یک بار درباره اینکه اسراییل مجهز به سلاح هسته ای است، یا اینکه قطعنامه 1967 سازمان ملل محترم است، یا اینکه تفاوت در حقوق مدنی اعراب و یهودیان اسراییلی نژادپرستی است، یا اینکه حقوق رانده شدگان فلسطینی محترم است، یا اینکه موسی فردی افسانه ای بوده است، یا اینکه کشتی گرفتن یعقوب با خدا مسخره است، یا اینکه انتقام گیری موسی از مدیانیان در کتاب اعداد عهد عتیق نمونه ی بارز موجه شمردن نسل کشی است، و .... بنویسند. شاید دریابند سازمان های اسراییلی به اندازه ی مادربزرگ های مان که به امامان پناه می برند یا هموطنانمان که به زبان ستارخان و میرزاکوچک سخن می گویند گذشت ندارند.

هیچ نظری موجود نیست: