۱۳۹۰ اردیبهشت ۱, پنجشنبه

شاعرانه

نگاه کن!
تابش آفتاب،
برقله های بلند برف آلود
و نقش سپیدارها،
دربرکه های کوچک جنگل،
چه زیباست!
و پرواز باد،
بر یونجه زارها،
و بوی نمناک علف های کنار رودخانه
چه دل نشین!
نجوای آب،
با سنگ ریزه های جویبار
و پچ پچ برگ های چنار،
درسکوت بیشه های دور،
باران پاییز، برجاده های خیس،
رنگ گل آخراسفند،
دردشت های گرمسیری،
هرم کوهستان مس رنگ تابستان،
و عطرمرطوب بهار نارنج،
در فضای مه آلود نارنجستان.
و زیباست،
درخشش قاطعانه ی آخرین ستارگان صبحدم،
آن گاه که درسرمای ملایم سحر،
از دامنه ها، به سوی قله می روی.
اما آیا،
هیچ چیز زیباتر از پرواز گلوله ها،
از آتشین آشیان سلاح،
و نشست آن،
در سینه ی سیاه دشمن،
وجود دارد؟

رفیق مرضیه احمدی اسکویی

برگفته از آثار رفیق مرضیه احمدی اسکویی

هیچ نظری موجود نیست: