۱۳۹۰ تیر ۲۳, پنجشنبه

ماشین مبارزه با بیسوادی

سال 1995 بود. مبارزه با بیسوادی با شدت و سرعت روزافزونی جریان داشت. دولت ها تمام بودجه خود را به مبارزه با بیسوادی اختصاص داده بودند...یک مخترع جوان که از مدرسه حرفه ای فارغ التحصیل شده بود، ماشین "مبارزه با بیسوادی" را اختراع کرد.... آدم بیسوادی را در دستگاه قرار می دادند، دستگاه را روشن می کردند،...پس از یک دقیقه، ان شخص را که باسواد شده بود، از دستگاه بیرون می کشیدند....نزدیک بود کار مبارزه با بیسوادی تمام شود که در اثر غفلت متصدی برق کارخانه دو حادثه ناگوار پیش آمد. حادثه اول این بود که ...بعلل نامعلومی ولتاژ برق ناگهان پایین آمد و نصف شد. تا متصدی از خواب بپرد و متوجه این موضوع بوشد، دستگاه چند هزار دیپلمه و لیسانسیه بیرون داده بود که متاسفانه دراثر کافی نبودن حرارت خوب عمل نیامده بودند و برشته نشده بودند و همه شان خمیر و فطیر بودند. گرچه مطالب کتاب های درسی را بخوبی حفظ شده بودند و بدون یک کلمه پس و پیش همه را بازگو می کردند، با این همه به اندازه خر سرشان نمی شد. حادثه دوم شب بعد اتفاق افتاد. متصدی برق برای محکم کاری ولتاژ برق را بالا برد. در نتیجه، محصولات دستگاه بیش از اندازه حرارت دیدند و سوختند. در خروجی مخزن دستگاه را که باز کردند، ... تعداد بیشماری پروفسورهای لاغر چروکیده پوست و استخوانی با لباس های کهنه و نخ نمایی که به تنشان زار میزد و عینک های ذره بینی ته استکانی که به چشم داشتند، از دستگاه بیرون ریختند، در حالی که با حرارت زایدالوصفی درباره علوم و ادبیات در عصر حجر و ... بحث می کردند....و هیچ چیز حواس شان را پرت نمی کرد. حتی اگر بغل گوش شان آدم هم می کشتند، نه سرشان را برمی گرداندند و نه بحث شان را قطع می کردند....

تنکابنی - فریدون. ماشین مبارزه با بیسوادی. 19/7/1345. (ستاره های شب تیره. نشر شازده کوچولو، 1347.) همچنین (بازآفرینی واقعیت. انتخاب و حاشیه نویسی محمدعلی سپانلو، چاپ سوم 1351، چاپ نخست انتشارات ایرانزمین 1365، صص 177-172.)

هیچ نظری موجود نیست: